اما اتفاق مهمتر اینکه شاخص هموزن در جریان معاملات دو روز اخیر با رشد (مجموعا) 2 درصدی موفق به گذر از سقف تاریخی 870 هزار واحدی و تثبیت بالای این سطح شده و همین مساله نشان میدهد روند رو به رشد بازار با در نظر گرفتن اصلاحهای مقطعی ادامه خواهد داشت. در انتهای بازار دیروز 80 درصد نمادها با رشد قیمت و 20 درصد با افت قیمت به کار خود خاتمه دادند. ارزش معاملات حوالی 12.4 همت گزارش شد و رقمی بالغ بر 260 میلیارد تومان وارد چرخه بازار شد.
به نظر 3 موضوع در بازار دو روز گذشته روشن بود. موضوع اول ثبات در حجم معاملات است که به خوبی بالای سطح 10 همت دوام آورده و نقدینگی به خوبی در حال چرخش است. موضوع دوم، تحرکات در صنایع و حرکت سهام با شرایط بنیادی مناسب است که امروز بطور مفصل در این خصوص بحث خواهیم کرد و موضوع سوم اینکه اگر قرار به رشد بدون استراحت باشد و همواره در ساید صعود باشیم، اصلاح قیمتها بعد از رشد سختتر میشود ولذا تحرکات اینچنینی باعث میشود که با تشکیل کفهای جدید در سهمها، بازار بتواند روند پیوسته صعودی میانمدتی و بلندمدتی خود را حفظ نماید. بسیاری معقتدند پتانسیل بازار با این حجمها دوباره جمع میشود و چشم بازار به این قیمتها عادت میکند و فضا برای رشد بعدی هموار میشود ولی بازهم دقت کنید که رشد بعدی بازار به آسانی و شتاب دو ماه قبل نخواهد بود.
اما امروز قصد داریم درخصوص موضوع دوم صحبت کنیم. مدتی است که در بازار جنگی بین دو تفکر خاص در جریان است. تفکری که معتقد است بازار بدون بزرگان و شاخصسازان جایی نمیرود و تفکری که اعتقاد دارد بزرگان در مسیر اصلاح قیمت قرار میگیرند و کوچکترها در کانون توجهات قرار خواهند گرفت. به نظر هر دو تفکر درست است ! چرا ؟
آن دسته از افرادی که اعتقاد به رشد بزرگان بازار دارند، دلایل زیر را برای توجه به نمادهای شاخصساز مطرح میکنند:
1- رشد دلار نیما منجر به رشد سود نمادهای دلاری و صادراتمحور میشود و اتفاقا اثر منفی بر بهای تمام شده صنایع تورمی دارد؛ چراکه این دست شرکتها برای اصلاح نرخ محصولات خود نیاز به دریافت مجوز افزایش نرخ از دولت دارند.
2- آنها جریان معاملات بازار در دورههای رونق سالهای 91 - 92 و 97 تا 99 را در ذهن خود مرور میکنند. در هر دو دوره، در یکسال اول حرکت بزرگان و سهام دلاری را داشتیم و با یک گپ زمانی کوچکترها و نمادهای تورمی و داراییمحور در کانون توجهات قرار گرفتند. بنابراین آنها تصور میکنند که دوره رونق فعلی مشابه رونقهای گذشته است.
3- صنایع متوسط و کوچکتر گنجایش جذب نقدینگی بزرگی که اخیرا وارد بازار شده را ندارند و لذا بسیاری معتقدند این پول به دل کوچکترها نخواهد زد.
4- تمرکز صندوقهای اهرمی روی نمادهای بزرگتر به دلیل نقدشوندگی مناسب.
5- حجم مبنای غیرمتعارف در برخی از نمادهای متوسط و کوچک.
اما نگاهی هم به ادله معاملهگرانی که اعتقاد به رشد صنایع متوسط و کوچکتر دارند، خواهیم داشت:
1- بر خلاف دورههای رونق گذشته، P/E و P/S بسیاری از نمادهای متوسط و کوچکتر در سطوح حداقلی است.
2- بسیاری از این نمادها اختلاف عجیبی با سقف بازار سالهای 1399 و حتی 1402 دارند.
3- افزایش نرخ قوی در یک صنعت استراتژیک همچون دارو که به شدت با معیشت مردم آمیخته شده، نشان میدهد که دولت به سرعت اثرات رشد بهای تمام شده شرکتها را در قالب ارائه مجوز افزایش نرخ جبران میکند.
4- ورود صندوقهای بخشی و صندوق جوانه کوچک به بازار باعث میشود که آن اختلاف زمانی بین حرکت دلاریها و نمادهای متوسط و کوچکتر به حداقل برسد.
5- بررسی نسبت شاخص برخی صنایع متوسط و کوچک به شاخص کل نشان میدهد که بازده این صنایع در میانمدت قویتر از شاخص کل خواهد بود. (به نظر این موضوع را باید جدی گرفت؛ چراکه نشانههایی از این موضوع در شاخص گروههای دارویی، قندی و غذایی و ... مشاهده میشود.)