بخش اول:
پیتر دراکر زمانی اشاره کرد: "براي حضور در فضای رقابتی و حتی شايد براي زنده ماندن در این رقابت، كسب و كارها باید خود را به دانشکاران مجهز کنند"؛ به تعبیری دیگر سازمانهای قرن بیست و یکمی به جای سرمایه انسانی، دانشکار دارند و دانش سازمان است که مهمترین منبع و سرمایه آن محسوب میشود. صنعت بانکداری متمرکز بر مشتری است، بنابراین بانکها برای برآورده کردن انتظارات مشتری باید دانش مشتریان(درونی و بیرونی) را بدست آورند و از آن استفاده کنند و محصولات و خدمات خود را توسعه دهند.وبرای حفظ دانش بانک،باید دانش مدیران و کارکنان و ادارات بانک حفظ شود تا باخروج ویا جابجایی نیرو،دانش وتجربه او از سازمان یا واحد مربوطه خارج نشود.
بانکداری عمدتاً کار تحلیلی که براساس وظایف پیچیده، حل مسئله، یادگیری مطالب جدید و استفاده از رایانه و اینترنت انجام میشود، بنابراین، باید در عملکرد خود از این دانش کلیدی استفاده کنند. همچنین صنعت بانکی نقش مهمی در توسعه اقتصاد ملی و جهانی ایفا میکند، چراکه مرزهای اقتصادی بین کشورها را از بین میبرد.
جهانیسازی بازارهای مالی بانکداران را مجبور میکند تا در مدیریت دانش عملیات بانکی خود، حفظ و استفاده از دانش و ایجاد دانش و نوآوریهای جدید کارآمدتر شوند. با توجه به اهمیت بخش بانکی و تغییرات پویای آن در اقتصاد جهانی، لازم است تا مدیران بانکی در مدیریت دانش عملیات بانکی کارآمد شوند. آنها باید از محصولات و خدمات جدید به منظور پاسخ به نیازهای مدام در حال تغییر مشتریان و بازار به سرعت در حال تغییر که نیاز به تبادل و تحلیل مداوم اطلاعات از منابع مختلف، شعب و کشورها دارد، آگاه باشند. مانند بسیاری از صنایع دانش بنیان، امکان ایجاد مزیت رقابتی به توانایی استفاده از دانش بستگی دارد.
* دکتر مهدی احسانی فرد