جبهه اول شامل نمادهایی بود که بازار شنبه را با فشار عرضه و صفوف فروش به پایان رسانده بودند و جبهه دوم از نمادهایی تشکیل شده بود که در بازار شنبه یا با حمایتهای نسبی همراه بودند و یا خللی در روند صعودی آنها وارد نشده بود.
بنابراین در دقایق نخست، حدود 20 درصد از نمادها سبزپوش و مابقی با رنگ سرخ و یا صف فروش آغاز به کار کردند و با گذر از دقایق نخست و با برچیده شدن صفوف فروش در برخی از نمادهای تاثیرگذار، روند بازار کمی تعدیل شد. اما در نیمه دوم بازار موج دیگری از عرضه از راه رسید و قسمت بسیار جذاب ماجرا اینجا بود که این موج هم در دقایق پایانی به شکل عجیبی هضم شد و در نهایت 51 درصد از نمادها با رنگ سبز و در سطوحی بالاتر از قیمتهای پایانی به کار خود خاتمه دادند تا باری دیگر بوی دستان سوخته بلند شود ! در نتیجه معاملات روز گذشته شاخص کل با افت 16 هزار واحدی تا ارتفاع دو میلیون و 452 هزار واحدی عقب نشست. ارزش معاملات اندکی کاهشی بود و به 10.4 همت رسید که به نظر عدد خوبی است و در یک اتفاق جالب، تراز نقدینگی حقیقیها که در نیمه نخست بازار منفی (300) میلیارد تومان بود، در پایان ساعت معاملات خبر از ورود 50 میلیارد تومان پول جدید به بازار داد ... !!
بازار پس از رشد هفتههای اخیر، با بهانههای مختلف، یک استراحت موقت بینراهی را تجربه میکند و احتمالا با کمی دستبهدست شدن به روند رو به جلوی خود بازگردد. به شکل واضحی (بنا به دلایلی نظیر فاصله کم P/E بازار تا سطوح حداقلی، قرار گرفتن ارزش دلاری پائینتر از سطح دالان نوسان، P/S حداقلی، انتظار افزایش نرخ دلار نیمایی، چشمانداز روشن اصلاح نرخ بهره، حرکت دولت به سمت رفع و یا کاهش ناترازیها، توقف دستدرازی دولت به جیب شرکتها، چشمانداز روشن تقویت سود شرکتها برای سال 1404 و ...) روشن است که هنوز در ابتدای مسیر قرار داریم و این مدل عرضهها و جمعشدنها کاملا طبیعی است. حتی بسیاری معتقدند بازار بعد از حرکت اخیر به چنین منفیهایی نیاز داشت تا بتواند کف جدیدی برای خود روشن و مشخص کند.
برخی هم معتقدند اخبار سیاسی منجر به تزلزل بازار شده و برگشت ریسکهای سیاسی فضا را پرعرضه کرده است. البته که نمیتوان تحولات سیاسی را کماثر دانست اما ریسک این موضوع را باید کنار ریسک تحولات اخیر قرار داد تا شدت و میزان آن مشخص شود ! فراموش نکنیم که بازار در 7 ماه نخست سال با انواع و اقسام ریسکهای سیاسی سرشاخ شده بود و اتفاقات سوریه را نباید با آن تنشهای فشردهای که با اسرائیل تجربه کردیم، قیاس و یکسان کنیم. و البته با توجه به اخبار و اتفاقات روز گذشته، تصور میکنیم تحولات سوریه هم رو به پایان باشد؛ هر چند که شاید این اتفاقات خیلی به سود کشور نباشد و نگرانیهایی در این خصوص وجود داشته باشد.
برای چندمین بار ذکر میکنیم که ما تحلیلگر سیاسی نیستیم و اگر هم موضوعی را عنوان میکنیم صرفا به دلیل درگیر بودن بازار با مسائل سیاسی است. اما چند نکته در مورد سوریه و تحولات آن ذکر کنیم. نکته اول اینکه تحولات سوریه یکباره به وجود نیامده و به نوعی این آمادگی ذهنی در بازار وجود داشت. از این رو، واکنش بازار شنبه و یکشنبه چندان کوبنده و دامنهدار نبود. نکته دوم اینکه، سقوط اسد، جزء تحولات مهم منطقه است اما این رویداد با ریسک رویارویی نظامی ایران و اسرائیل قابل قیاس نیست. حذف سوریه و اسد نهاینکه اتفاق مهمی نباشد اما نمیتواند عاملی برای تشدید ریسکهایِ بازاریِ که هنوز خیلی قد نکشیده، باشد !
البته برخی هم سقوط اسد در کنار صلح لبنان و تحولات غزه را آرامش نسبی خاورمیانه میدانند که دراین آرامش، اقتصاد کشور میتواند مراحل اولیه بازسازی خود را آغاز کرده و سر و شکل بهتری بگیرد. به طور کلی طبیعی است که بازار بعد از رشد اولیه، کمی در این نقاط اصلاح کند و نیمنگاهی به تحولات سیاسی داشته باشد.